جهاز بَران(خوانچه بران) و عروس بَران در سخت سر
محمد ولی تکاسی
[email protected]
در زمانهای نه چندان دور در منطقه سختسر و روستاهای اطراف آن مراسم خواستگاری، عقدکنان، شیرینیخوران و روزنشینی(پاتختی) و عروسی بر طبق آداب و رسوم محلی انجام میشد و نیاز به تشریفات خاصّی نظیر دوختن رخت و لباس توسط خیاط در خانه عروس و داماد، تهیه جهیزیه و غیره داشت که در حال حاضر با مُدرنیته شدن شهرها و روستاها و با ادغام فرهنگهای متفاوت و ازدواج بین افراد از شهرهای مختلف تعدادی از آنها کمرنگ تر شده و یا به کلّی در وَرطه فراموشی افتادهاند.
در زمان گذشته پسر و دختر حق انتخاب شریک زندگی خود را نداشتند و حتی تا سر سفره عقد همدیگر را نمیدیدند. پدر و مادرها عروس و داماد آینده را برای فرزندان خود انتخاب میکردند که این رویه خالی از اشکال نبود. گاهاً پسر و دختر همدیگر را میخواستند(خاطرخواهی) ولی پدر و مادر راضی نبودند لذا از آبادی خود فرار کرده و با هم پنهانی ازدواج میکردند.
مادرشوهرها هم به شیوه ای جداگانه از دختر خود، درسهای کوچک و بزرگ زندگی را به نوعروسها میآموختند تا زن زندگی شود[1]. تا جایی که این زبانزد در نزد همه معروف شد:
سگ کوتکا بُون ای یَموجَنِن عُروسه، عرُوس (گیشی) بون!
سگ را در زمان توله بودن و عروس را در هنگام اوایل زندگی مشترک آموزش میدهند.
بعد از رفتن خانواده و ریش سفیدان از طرف داماد به خانه عروس و موافقت خانواده عروس تاریخی را برای عقد مشخص میکردند که به آن مراسم "زن خاس" یا "بله برون" میگفتند. اغلب زمان عروسی را به چند ماه یا یکی ذو سال بعد موکول مینمودند تا خانواده عروس فرصت تهیه جهیزیه و خانواده داماد فرصت تهیه مقدمات عروسی را داشته باشند. اگر داماد سرباز بود زمان عروسی را به زمان پایان خدمت سربازی میانداختند.
در سختسر و روستاهای اطراف آن معمولأ زمان برگزاری جشن عروسی در اواخر شهریور و یا اوایل پاییز که زمان پایان کشت و کار کشاورزی بود، تعیین میشد. برخی نیز اول بهار را ترجیج میدادند.
پس از عقد، نوبت مجلس شیرینی خوران است که در خانهٔ عروس برگزار می شود و معمولاً شب شیرینی خوران، داماد در خانهٔ عروس می ماند.[2]
جهت رعایت ادب و احترام همراه با ترس از بزرگترها، دوران نامزدی به دور از چشم پدر و مادر عروس طی میشد و داستانهای زیادی از زبان پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها در این مورد تعریف میشود. تا آنجا که اگر این روابط قبل از عقد برقرار میشد بسیار مذموم و نکوهیده شمرده می شد[3].
تی اَرمان بابُردِم
مو خا تی اَرمان بامُردم همه شوب بِمَم تی بالِ سر بُخواتِم
"من که از داغ فراقت از شدت غصّه مردم همه شب می آمدم و روی دست تو می خوابیدم"
تی مار مِرِه یِه پَئه وَتِه فوخاتِه! نمیدانم گناه مو چی با کوجو وُروتِم!!
"مادرت من را با چوب دنبال کرد! نمی دانم گناه من چه بود و به کجا فرار کردم !! "
رامسریها کم و بیش در این مورد ترانه های "می جان زمار" زنده یاد فریدون پوررضا و یا ترانه زیر را بارها شنیدهاند:
یَواش یواش بوشام زماره خانه
بدیدم زماره ناخوشه، نامزد پریشان
بگفتم ز مار مَن چه حالی داری
به دل گفتم الهی سر برنداری
عروس بَران(عروس باری)
چند نفر زن از خانواده داماد وارد منزل عروس میشوند و بعد از صرف چای ،شربت و شیرینی به مادر عروس میگویند چادر بیاورد تا عروس خانم را که دستی به سر و صورتش کشیدهاند را به خانه داماد ببرند. آن وقت چمدان و بقچه عروس را میآورند. بر طبق یک رسم دیرینه عروس دست پدر و مادرش را میبوسید و سفارش های لازم انجام می شد. سپس عروس گریه میکرد. بعد مادر عروس او را از زیر قرآن رد میکند و برای دخترش آرزوی سعادت و سربلندی مینماید.
در منطقه سخت سر و روستاهای اطراف اشکور اگر مسیر کوتاه بود با پای پیاده و اگر مسیر دور بود عروس خانم را سوار قاطر و یا اسب (غیر از مادیان) کرده و افسار آن را برادر یا یکی از محرمان عروس در دست میگرفتند و اهالی با ساز و سُرنا و رقص کنان عروس را مُشایعت می کردند. یکی دیگر از محرمان عروس تا آخر مسیر نیز آینه و شمعدان را روبروی عروس نگه میداشت.مردم نیز با خواندن ترانه های محلی و دست زدن همراه عروس راه می افتادند و به رقص و پایکوبی میپرداختند. در خانه داماد هم وسایل پذیرایی از مهمانان و گاهاً مراسم کُشتی محلی، طناب بازی(لاخوند بازی) و غیره جهت سرگرم شدن مردم مهیّا بود.
عروس باری (بردن عروس)
(با لهجه گیلکی رامسری)
در ابتدا همه یکصدا می گویند :ایشَلَّه –ایشَلّه
بعد فرد خوش صدایی این طور می خواند:
ایشل ایشلِ رِه خوشِه- ایشَلّه
نامزد بازی دوزی خوشه-ایشَلّه
نامزد بازی نوکوردِم-ایشَلّه
دَس درازی نوکوردِم-ایشَلّه
ای کیجا، بیشیم دِریا زنی-ایشَلّه
آو دِریا به هَم زنی-ایشَلّه
گیل ِ کیجا بغل زنی-ایشَلّه
گیل کیجا می یاره گِه-ایشَلّه
دست شِمِه بِرارِه گِه-ایشَلّه
همه بوگین مُبارکه(2)-ایشَلّه
ای راه اُ راه وِر وِری راه-ایشَلّه
سر چی نِیَه؟ پوسِن کُلاه-ایشَلّه
دل چی دَره؟ مغز حَلوا-ایشَلّه
خوشتِرِه بُخوارد مِرِه نَدا-ایشَلّه
مِرِه خو پَهلو جا نَدا-ایشَلّه
در جواهرده تنهیجان، دو گیشی سنگ(سنگ عروس) وجود داشت یکی در آخر روستا در کنار راهی که به فلیک دُم(مسیر ییلاق و قشلاق اهالی در نزدیک پوداربُن) و یکی هم در کنار چشمه آبعلی در مسیر جاده ورودی جواهرده که هنوز هم پابرجاست. عروس و داماد روی این سنگ بزرگ میایستادند تا مردم آنها را بهتر ببینند.
خرده فرهنگهای عروسی
گاهاً پسرهای همسایه جلوی عروس را میگرفتند و تقاضای شادباش می کردند.
در برخی روستاهای شرق گیلان رسم بود که پسربچه نابالغی از یک خانوادهای که وضع مالی مناسبی داشتند مقداری نان و سبزی و پنیر را در پارچهای پیچیده و به کمر عروس میبست. تا عروس خانم خیر و برکت را به خانه داماد ببرد و شکم اول را پسر بزاید. (هانری ماسه[4]).
برای اولین بار هنگام ورود عروس به خانه داماد برای عروس خانم " سَره واشِه"[5] در نظر گرفته می شد که معمولأ درخت پرتقال، گاو یا گوسفند، قباله خانه، مِلک یا گوهری گرانبها از طرف پدر داماد بود.
برای بله گرفتن از عروس خانم سر سفره عقد نیز پدر یا مادر داماد مبلغی پول یا قباله مِلک و ... را به عنوان "زیرلفظی" به عروس خانم میدادند.
داماد در چند قدمی خانه به آرامی یک نارنج یا انار به سوی عروس پرتاب میکرد که معمولأ کسی آن را در هوا میگرفت و برای خود برمیداشت یا دوباره بین جمعیت پرتاب میکرد. به نظر میرسد آیین قربانی کردن گوسفند در زیرپای عروس و داماد و اسپند دود دادن بعد از دوره اسلامی رایج شده باشد که هنوز هم ادامه دارد(نگارنده).
دوختن لباس چند روز قبل از عروسی در خانه عروس و داماد انجام می شد. دوختن رختخواب نیز توسط لحاف دوز سیّار در خانه عروس انجام می شد.
انجام مراسم خیاط سری(گُندُله کِئی= گُندُله بازی) در خانه داماد نیز سنتّی دیرینه بود که در سخت سر و روستاهای اطراف آن چند روز قبل از عروسی انجام میشد(مشابه بازی شاه و وزیر).
عیدی دَسکار
بین عقد و عروسی نیز در زمانهای مختلف از جمله شب یَلدا یا زمان عید،از طرف خانواده داماد مقداری پارچه، میوه، شیرینی خانگی و غیره به خانواده عروس میفرستند که به آن "عیدی دَسکار" یا "خَلعَتی" گفته میشد. عروس خانم نیز که از هر انگشتش یک هنر میریخت مشغول چادرشب بافی(لاوَند دوزی) میشد تا جهاز خود و رختخوابها را در آن گذاشته و به همراه صندوق چوبی (چو صندوق) و چمدانها به خانه داماد ببرد.
رسم بود که جهاز عروس و آنچه را که او به خانه داماد میبرد، برای زنان همسایه به تماشا بگذارند.
همچنین رسم بود عروس خانم بعد از عقد کردن پارچه ای را به دور دهان خود میبست و با خویشان داماد حرف نمی زد مگر با آن کس که هدیهای به او میداد.
داماد نیز موظّف بود یک یا دو سال برای پدر عروس کار کشاورزی کند یا کمک حال او باشد که در گیلان برای کمک در شالیکاری(بیجارکاری) برای خانواده عروس از اصطلاح " یاوری" استفاده می شود.
در جواهرده سخت سر و برخی از روستاهای اشکور، رسم بود که تعدادی از فامیلهای دو طرف، عروس و داماد را به حمام عمومی میبردند تا از نظر صحّت و سلامتی اندام های بدن آنها مطمئن شوند و ساعتها مراسم حمام رفتن عروس و داماد با صدای سُرنا و پایکوبی مردم طول میکشید.
خرج بار
در گذشته رسم بود که که تهیه لوازم سر سفره عقد را خانواده داماد تقبّل میکردند و یک روز پیش از عقدکنان توسط گروهی طَبَق کش حرفهای اقلامی نظیر شیر بهاء(اغلب سکه و پول نقد)، هفت دست رخت نبریده یا پارچه (به نام خَلعتی)، چادر، مقداری حنا، صابون، چند کله قند، چند بسته چای خشک، آب لیمو یا نارنج، آجیل و شیرینی، اسفند و منقل، کمی میوه و شیرینی خانگی سنتّی، برنج، مرغ و گوسفند و یک دست آینه و شمعدان به خانه عروس میبردند که در منطقه سخت سر و روستاهای اطراف به آن "خرج بار" گفته میشود.
سفره عقد را رو به قبله میانداختند و یک جلد کلام الله مجید و فنجانی از عسل یا مربا را در داخل سفره میگذاشتند.
لازم به ذکر است امروزه به تزیین سفره و خوانچه عقد بیشتر با اقلام مصنوعی توجّه میشود در حالی که در زمانهای گذشته اغلب وسایل روی سفره عقد در خانه عروس میماند و مورد استفاده قرار میگرفت نظیر آینه و شمعدانها.
سورتَن
چند روز قبل از زمان عروسی فامیلهای نزدیک داماد و یا تعدادی از همسایهها اقلام خوراکی نظیر برنج، مرغ و گوسفند و یا هدیههای نقدی و جنسی خود را جهت هرچه بهتر برگزارشدن عروسی و یا کمک به خانواده داماد به رسم هدیه تقدیم می کردند.
جشن حَنا بَندان
روز قبل از عروسی، عروس را بعد از ظهر به حمام برده و آب ولَرم را با عسل مخلوط نموده که به آن "بخت آو" گفته میشود روی سر عروس میریزند تا خوشبخت و سعادتمند شود. تمام فامیلهای عروس برای شام به خانه عروس میروند.
زاما زماران(مادر زن سلام)
فردای بعد از زمان عروسی، داماد و عروس به خانه مادرزن رفته و هدیهای دریافت میکنند.
ماران
بعد از انجام عروسی، مادر زن از داماد و خانواده او و بستگانش جهت آشنایی بیشتر برای خوردن نهار دعوت میکند. چون جمعیت کم بود و اغلب با هم فامیل از آب در میآمدند دوباره دیدارها تازه میشد و استحکام خانوادههای سخت سری با این ازدواج نیز بیشتر می شد.
مار پُلا
ظهر روز بعد از عروسی، نهار عروس خانم و داماد از طرف خانواده عروس (مادرزن) به خانه داماد فرستاده میشد که به آن "مارپُلا" میگفتند .
طلا وچینی
چند روز قبل از زمان عقد، عروس خانم به همراه داماد و چند تن از بستگان عروس و یا داماد به مغازه طلافروشی رفته و با انتخاب جواهرات و حلقه ازدواج و به همراه آن خرید وسایل شخصی، لباس و ملزومات سر سفره عقد، خود را برای جشن عقدکنان آماده میکردند.
اگر عروس و داماد بعد از چند سال، بچهدار نمیشدند پیش دعانویس میرفتند و یا گهواره کوچکی را نذر امامزاده محل و یا روستای نزدیک محل زندگی خود میکردند. با گرفتن دعا، توّسل به امامان، خوردن گیاهان دارویی و رفتن پیش ریشسفیدها نیز اقدام مینمودند[6]. بعد از انجام عروسی و بچه دارشدن آنها، جشن هایی نظیر آیین چَله شوری(حمام کردن بچه)، دانفشان (دندان درآوردن)، خَتنه سوران و غیره نیز انجام میشد که خود داستان دیگری است.
منابع مورد استفاده:
1-پاینده لنگرودی،محمود.1366. فرهنگ گیل و دیلم(فارسی به گیلکی). چاپ سپهر.تهران.
2-شاملو، احمد.1377. کتاب کوچه. چاپ آزاده. شابک 4-7-91234-964.
[1] - در زمان گذشته به مادر شوهر "کل شومار" (یعنی مادر شوهر بهانه گیر و سخت گیر) هم می گفتند .به نظر می رسد این رویه در حال حاضر توسط نوعروسان تحصیلکرده برعکس شده است.
[2] -. در برخی نقاط، ماندن داماد در خانهٔ عروس موکول به مجلس دیگری است که در گیلان «پاکشدن» یا «دومازن مارون» نامیده می شود. پیش از برگزاری این مجلس، داماد حق ماندن در خانهٔ نامزدش را ندارد.
[3] - زبانزد رایج در منطقه سخت سر و حومه آن :" نخود و باقله دَشتِن".
[4] - هانری ماسه (Henri masse) خاورشناس و ایرانشناس معاصر و نامدار فرانسوی، صاحب تألیفات و تحقیقات ارزشمند در زبان، ادبیات و فرهنگ ایران، در ۲ مارس ۱۸۸۶ در شهر لونویل در شرق فرانسه به دنیا آمد و در ۹ نوامبر ۱۹۶۹/ آبان ۱۳۴۸ در هشتاد و چهار سالگی در پاریس درگذشت.
[5] - در برخی روستاها "پا انداز" می نامند.
[6] - در حال حاضر با پیشرفت دانش بشر و علم بیوتکنولوژی ، مشکلات ناباروری در ایران تا بیش از 90 درصد حل شده است.
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی | لینک ثابت |
جهاز بَران و عروس بَران در سخت سر...
ما را در سایت جهاز بَران و عروس بَران در سخت سر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : javaherdeh بازدید : 193 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:34