چند زبانزد با لهجه گیلکی رامسری
- برنج ساتنیک بوکوردم
برنج را آماده کردم.
کنایه: افتتاح کردن، شروع کار
- نُمُک نَزه تِشنی دنگته
نمک نزده، تشنگی نمی آورد.
کنایه: اهمیت ندادن به چیزی یا کاری
- خوشته فَل دَنگ بزن مردومِ بوجِ دَس نزن!
پوست برنج (فل) خود را خرمن کن اما برنج رسیده مردم را دست نزن!
کنایه: امانتداری، دست پاکی
- خدا کویَه نیا کانه وَرپ داکانِه.
خدا به کوه نگاه می کند برف می ریزد.
کنایه: استحقاق و ظرفیت افراد نسبت به داشته ها و نداشته هایش.
- یِه کوه وَنه فوسَه تا دَره پُرا باشه
یک کوه باید ریزش کند تا یک دره پرشود.
کنایه: انجام کارهای بزرگ توسط افراد بزرگ، کارهای بزرگ باید دارای زیرساخت های بزرگ از نظر اندیشه و توان افراد جامعه داشته باشد.
- زمین نرمی یه وینه گاجمه ویشتر فرو کانه
نرمی زمین را دیده گاوآهن را بیشتر داخل زمین فرو می برد.
کنایه: سوء استفاده از امکان پیش آمده، فرصت طلب.
- کوه به کوه(یا دریا) نرسنه اَمّه آدم به آدم رِسَنه.
کوه به کوه(یا دریا) نمی رسد ولی آدم به آدم می رسد.
کنایه: تقاص کارهای نیک و بد در همین دنیا.
- وی جیب دل اُسبوج واز کانه
داخل جیب او شپش، پشتک وارو می زند.
کنایه: جیب خالی، سرمایه کم.
مشابه: آسمان به این بزرگی یِه ستاره هم ندارِه!.
- تا دونیا دونیا با چنین با!
تا دنیا، دنیا بود اینطور بود.
کنایه: عدم تغییر سرنوشت افراد، قطعی بودن اتفاقات بد در زندگی.
- بِن تی سرِ چی دابا(دَره).
ببین طالع و سرنوشت تو چه بود؟
کنایه: قبول وجود سختی ها و مشکلات در زندگی توسط افراد.
* آغوز بیشکن بَن وی لافَه می سر بیشکِن بَن وی طالع
- وِرَره گِرزه گی، آهین سَره
برایش مدفوع موش با ارزش آهن یکی است.
کنایه: فرد خسیس، مال دوست.
- زحمت بلبل کشید و فیض گل را باد برد
زحمت بلبل کشید و فیض گل را باد برد.
کنایه: رسیدن به ارث زیاد، مال و ثروت بدون رنج کشیدن.
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی | لینک ثابت |
جهاز بَران و عروس بَران در سخت سر...
ما را در سایت جهاز بَران و عروس بَران در سخت سر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : javaherdeh بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 18:19